ناگفتههای ماجرای مهسا امینی | برادر مهسا گفته بود ۳ بار به این شیوه عش کرده است | همراهان مهسا و علت حضور در تهران | نظر ۳ دختر حاضر در ون گشت ارشاد
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۵۷۰۷۷
به گزارش همشهری آنلاین، روایتهای ناقص و بعضا مجعول یا متناقض از ماجرای فوت مهسا امینی، افکار عمومی را متاثر کرده است. خبرنگار فارس برای روشن شدن حقیقت، موضوع را از منابع مختلف پیگیری کرده تا به جزئیات و چگونگی وقوع این حادثه دست یابد. حاصل این تحقیقات را در ادامه میخوانید.
خانواده مهسا امینی پس از بازگشت از سفر شمال در هشتگرد کرج مهمان دایی او بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همراهان مهسا امینی پس از تذکر پلیس، حجاب خود را اصلاح میکنند اما با معیار پلیس نوع پوشش مهسا امینی (شلوار ساپورت و مانتوی جلوباز) بر خلاف دخترخالههایش قابل اصلاح در محل نبوده و باید حتما به مقر پلیس منتقل میشده است تا با استفاده از لباس مناسب و پس از اخذ تعهد و آموزش قوانین آزاد شود. پلیس میگوید افرادی را که پوشششان با تذکر در محل قابل اصلاح باشد به مقر پلیس منتقل نمیکند و همانجا پس از رعایت هنجارها میتوانند مسیرشان را ادامه دهند.
وی بدون هیچ مقاومت یا جر و بحثی وارد ماشین ون پلیس میشود. این خودروی پلیس مهسا امینی و ۵ خانم دیگر را به مقر پلیس اعزام میکند. ۳ نفر از این افراد که حاضر به گفتوگو در این باره شدهاند میگویند مهسا بدون هیچ مشکلی با پلیس همکاری کرد و حتی در ماشین ون هم حالت مضطربی نداشته و البته چند مرتبه اعلام میکند که از شهرستان آمده و اهل تهران نیست.
حدود ساعت ۷ بعد از ظهر افراد به مقر پلیس میرسند و جهت شرکت در کلاس آموزشی در سالن حضور مییابند. حدود نیم ساعت بعد، همانطور که در فیلم منتشر شده مداربسته هم مشخص است، مهسا امینی پس از صحبت با مامور خانم پلیس از حال میرود. تلاشهای اولیه برای احیای وی در مقر پلیس انجام میگیرد اما با توجه به وخامت وضعیت وی، ۱۲ دقیقه بعد با اورژانس به بیمارستان کسری منتقل میشود. متاسفانه تلاشها در بیمارستان هم نتیجه بخش نبوده و نهایتا مهسا در روز جمعه فوت میکند.
از زمان انتشار خبر به کما رفتن مهسا امینی، رسانههای ضدانقلاب و برخی افراد غیرمرتبط بلافاصله پلیس را متهم به ضرب و شتم و شکنجه وی میکنند. اما براساس تصاویر منتشر شده و شهادت سایر حاضران هیچ برخوردی با وی و سایر بازداشتشدگان صورت نگرفته است.
از سوی دیگر، بررسی سیتیاسکن مغزی و سایر سوابق پزشکی وی توسط پزشکان متخصص نشان میدهد مهسا امینی قطعا در کودکی (سن ۵ سالگی) جراحی مغز داشته و غده هیپوفیز خود را عمل کرده بود. برادر او نیز در هنگام معاینه اعلام کرده بود که مهسا چند بار (حداقل ۳ بار) به این شیوه قبلا غش کرده اما پس از فوت وی، و در هماهنگی با ادعاهای داییاش، گفتههای پیشین خود را تکذیب کرد.
پدر وی نیز بر خلاف تمام شواهد پزشکی و احتمالا از روی تألمات این حادثه تلخ، در مصاحبههای خود به این موضوع اشاره نمی کند و ادعاهای دایی مهسا را تکرار میکند. حتی باوجود انتشار تصاویر متعدد از وضعیت مهسا در بیمارستان، مدعی میشود که بدن وی کاملا پوشانده شده بوده تا آثار ضرب و جرح قابل مشاهده نباشد. در حالی که به اذعان پزشکان معالج، بررسیهای متعدد هرگونه برخورد فیزیکی با وی را رد میکند.
برخی پزشکان میگویند با اطلاعات موجود میتوان استرس ایجاد شده مهسا را ناشی از عدم ترشح غده هیپوفیز دانست. البته بررسی های کامل با نمونه برداریهای مختلف توسط پزشکی قانونی صورت گرفته و احتمالا حدود ۳ هفته دیگر علت دقیق این موضوع نیز مشخص خواهد شد.
کد خبر 707305 برچسبها خبر ویژه زنان - حجاب مهسا امینی گشت ارشادمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر ویژه زنان حجاب مهسا امینی گشت ارشاد مقر پلیس مهسا امینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۵۷۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی با آلاحمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند.
در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۲۰ بهعنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علیاکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. سیمین دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲ از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار «شیرازی بینام» برای نشریات مختلف مقاله نوشت و ترجمه کرد.
در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» نوشت. این اثر نخستین مجموعه داستانی بود که به قلم زنی ایرانی چاپ شد. داستانهای این مجموعه با نقدهای منفی بسیاری مواجه شد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و یک سال بعد با جلال آلاحمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سالها ازدواج کرد. این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، بهمدت ۲۰ سال دوام داشت.
همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور در گزارشی به مرور زندگی این نویسنده پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر نامههایی که بین او و جلال رد و بدل شد که بعدها در کتابی به نام «نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. در مدت تحصیل در آمریکا «باغ آلبالو»، دشمنان چخوف»، «بئاتریس آرتور شنیتسلر» و «رمز موفق زیستن» دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
بازگشت به ایران و ادامه کار نویسندگی
دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. سپس مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت و «کمدی انسانی» سارویان و «داغ ننگ» ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد.
در ۱۳۳۷ کتاب «همراه آفتاب» نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸ بهعنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه پیدا کرد. اینداستاننویس سال ۱۳۴۰، دومین مجموعه داستان خود با نام «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. دانشور، همراهِ همسرش جلال آلاحمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. و در نخستین انتخابات، فروردین ۱۳۴۷ بهعنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد. در تیر ۱۳۴۸ رمان «سووشون» را منتشر کرد که مشهورترین رمان او است و تا به حال به هفده زبان ترجمه شدهاست. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. دو ماه بعد از انتشار «سووشون»، در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، جلال آلاحمد درگذشت.
دانشور سال ۱۳۵۱ کتاب «چهل طوطی» را منتشر کرد. این کتاب ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانک، نویسنده چینی، در کتابی به نام The Wisdom of Indiaجمعآوری کردهاست. این کتاب که تنها همکاری آلاحمد و دانشور به حساب میآید که توسط انتشارات موج به چاپ رسید. او سال ۱۳۶۱ کتابی را به نام «غروب جلال» را منتشر کرد. این کتاب از دو بخش تشکیل شدهاست: بخش اول کتاب، با نام «شوهرم جلال» در سال ۱۳۴۱ و در زمان حیات آلاحمد نوشته شدهاست. دانشور این کتاب را با وصف آلاحمدِ نویسنده آغاز میکند، افکار و ویژگیهای اخلاقی او را از منظر خود توصیف میکند و به جنبههای فردی، اجتماعی و سیاسی زندگی او میپردازد. بخش دوم کتاب، تقریباً بیست و یک سال بعد نوشته شدهاست. در این بخش، دانشور خاطره روز درگذشت آلاحمد را روایت میکند. نام کتاب، از همین بخش دوم گرفته شدهاست.
با فرارسیدن سال ۱۳۷۲، اولین کتاب از سهگانه سیمین دانشور، به نام «جزیره سرگردانی» منتشر شد که به دغدغههای روشنفکران ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ میپرداخت. در ۱۳۷۶ مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» با همکاری نشر نو و نشر کانون چاپ شد. در سال ۱۳۷۸ یادنامه جلال آلاحمد توسط علی دهباشی منتشر شد که گفتوگویی مفصل با دانشور را شامل میشد. جلد دوم تریلوژی دانشور، «ساربان سرگردان»، در سال ۱۳۸۰ را چاپ کرد.
دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفته او و جلال آلاحمد هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین هیچگاه از نثر آلاحمد که دستکم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
درگذشت
سیمین دانشور در ۳۰ تیر ۱۳۸۶ بهعلت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد. با بستری شدن او شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. دانشور پس از یک دوره بیماری آنفولانزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. قبر سیمین دانشور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا است.
الهام قاسمی
کد خبر 6089822 الناز رحمت نژاد